Categories
Bargrīzān

سحر سفر

در شب‌های مه‌آلود بی‌پایان

سحر سفر

در شب‌های مه‌آلود بی‌پایان
مثل یک درنای گم‌شده
در دوردست‌های خاطرات تو
دائم سرگردان بودم

زیر باران ساده‌ترین آرزوها
مثل اتفاقی فراموش‌شده
در غرش زندگی بی‌نقص دیگران
چون نوایی در هوا ماندم

در پژواک ناگفتنی‌های مقدس
مثل آخرین عابد آیینی نابود‌شده
در آستانه‌ی معبد انتقام تو
هزار بار زارزار به دور نام تو گشتم

همرسانی

By Vincent Vaessen

Student of Iranian Studies and currently student assistant at the Oriental Seminar of the University of Cologne.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *